هستي از پنجره وحي

سخنان ائمه در مورد زندگي

سه شنبه ۲۵ شهریور ۰۴

دوازده امام

۱۵ بازديد

بنابر نظر شيعهٔ دوازده امامي، در هر عصري همواره امامي هست كه متصدي همهٔ امورِ دين و شريعت در جامعهٔ مسلمان است. در نظر شيعيانِ دوازده امامي و صوفيان، علي اولين امام و جانشين محمد است و فرزندان وي از نسل فاطمه زهرا، دختر پيامبر، امامان بعدي هستند. هر امام فرزندِ امام قبلي است، جز حسين بن علي كه برادر حسن مجتبي است. آخرين امام حجت بن الحسن، كسي است كه در نظر شيعيان هنوز زنده پنداشته مي‌شود و به‌اعتقاد آنان در غيبت است و سرانجام روزي براي ايجاد عدل در جهان بازخواهد گشت.[۷] نيز بنابر باور شيعيان دوازده امامي و علوي، از پيش در حديث دوازده خليفه وجود امامان دوازده‌گانه پيش‌گويي شده‌است.[۸]

در هستي‌شناسيِ شيعيانِ علوي، خدا را «اَلْحَقّ (حقيقت)» نيز مي‌نامند[۹] يا از او به‌عنوان «اَللّٰه» ياد مي‌شود. خداوند زندگي (امكان) را آفريده و بخشي از خويش به‌نام روح را در آن قرار داده است؛ بنابراين جهانِ آفريده مي‌تواند وجود او را منعكس كند.[۱۰] علويان به وحدتِ خداوند، محمد و علي اعتقاد دارند، اما اين تثليثي مُرَّكَب از خدا و شخصيت‌هاي تاريخيِ محمد و علي نيست؛ بلكه، محمد و علي نمايانگرِ نورِ خدا هستند، و نه خودِ خدا؛ نه از خدا مستقل هستند و نه ويژگي‌هاي جداگانه‌اي از او دارند

داستان سوره كوثر

۱۹ بازديد

كي بود يكي نبود

درزمانهاي خيلي خيلي قديم يه مردي زندگي ميكرد كه اسمش محمد بود و پيامبر مردم بود

بچها حضرت محمد خيلي مهربون بود و خدا هم خيلي دوسش داشت

پيامبر اون زمان بچه اي نداشت

يه همسايه ي بدجنسي داشت به اسم شانعكه

شانعكه يچهاي زيادي داشت و هميشه جلو راه پيامبر مي ايستاد و اونو مسخره ميكرد و ميگفت

پيامبر تو ابتري تو بچه نداري ولي من كلي بچه دارم

پيامبر از شانعكه دلخور نميشد چون ميدونست خدا پيامبرو فراموش نكرده و بهش كمك ميكنه

تو يكي از روزها خدا يه بچه به پيامبر داد كه اسمشو گذاشتن ابراهيم

اما بچهاي عزيزم ابراهيم تو بچگي مريض ميشه و چون حالش خيلي بد ميشه نميتونه زنده بمونه و ميره پيش خدا

شانعكه دوباره خوشحال ميشه و دوباره سر راه مسجد رفتن پيامبر يا بازار رفتنش جلوشو ميگيره و همش مسخره ميكنه پيامبرو

پيامبرم هميشه با خدا رازو نياز ميكنه و دعا ميخونه و از خدا صبر ميخواد و اينكه يه بچه به پيامبر بده

تااينكه يكي از روزهافرشتهاي خدا اومدن پيش پيامبر و بهش گفتن

اي پيامبر خدا به تو يك دختر اعتينا ميكنه و تو بايد فصله كني و ونهر كني ((يني نماز بخوني و شتر قرباني كني در راه خدا))

پيامبرم قبول ميكنه و به پاس تشكر از خدا براي فرزندش نماز شكر بجا مياره و شتر قرباني ميكنه

اسم دختر پيامبر كوثر هست

كوثر همون حضرت فاطمه هست كه روز مادرو در اون روز نامگذاري كردن

بخشش پيامبر

۱۹ بازديد

. فدك، نام قريه اي است آباد و مشهور كه داراي آب فراوان و نخلستان هاي پربار مي باشد و بين مكه و مدينه قرار دارد. فاصله آن تا شهر مدينه، دو تا سه روز راه است. اين قريه، در اختيار يهود خيبر بود كه در سال هفتم هجري، بدون جنگ و خونريزي، به پيامبر بخشيده شد. هنگامي كه آيه «فاتِ ذَالْقُربْي حَقَّه» نازل شد، پيامبر، فدك را يك جا به حضرت فاطمه بخشيد و همواره در دست او بود تا اين كه پيامبر از دنيا رفت. سپس با زور، از فاطمه گرفته شد.

چرا امام چهارم «سجاد» لقب گرفت؟

۲۵ بازديد

امام باقر عليه السلام فرمود: پدرم، هيچ يك از نعمت هاي الهي را ياد نمي كرد، مگر آنكه سر به سجده مي نهاد. هيچ حادثه ناگواري از او رد نمي شد، جز آنكه سجده مي كرد.هيچ نيرنگ حيله گري از او دفع نمي گرديد، مگر آنكه سر به سجده مي نهاد. از هيچ نماز واجبي فراغت نمي يافت، مگر اينكه به سجود مي رفت.هرگز موفق به اصلاح و آشتي بين دو نفر نمي شد، جز آنكه سجده شكر به جاي مي آورد. بنابراين نشانه هاي سجود در تمام اندام سجده اش آشكار بود از اين رو ايشان را «سجاد» ناميدند

حضرت علي بن موسي الرضا (ع) اشعاري را از شاعران مطرح كشورمان

۲۲ بازديد

چشمه‌هاي خروشان تو را مي‌شناسند

 موج‌هاي پريشان تو را مي‌شناسند

 پرسش تشنگي را تو آبي، جوابي

ريگ‌هاي بيابان تو را مي‌شناسند

نام تو رخصت رويش است و طراوت

زين سبب برگ و باران تو را مي‌شناسند

هم تو گل‌هاي اين باغ را مي‌شناسي

هم تمام شهيدان تو را مي‌شناسند

از نشابور بر موجي از «لا» گذشتي

اي كه امواج طوفان تو را مي‌شناسند

بوي توحيد مشروط بر بودن توست

اي كه آيات قرآن تو را مي‌شناسند

گرچه روي از همه خلق پوشيده داري

آي پيداي پنهان تو را مي‌شناسند

اينك اي خوب، فصل غريبي سر آمد

چون تمام غريبان تو را مي‌شناسند

كاش من هم عبور تو را ديده بودم

كوچه‌هاي خراسان تو را مي‌شناسند

يا امام رضا (ع)

قيصر امين پور

حديث از امام رضا عليه السلام

۲۴ بازديد

سه ويژگى برجسته مؤمن

لا يَكُونُ الْمُؤْمِنُ مُؤْمِنًا حَتّى تَكُونَ فيهِ ثَلاثُ خِصال:1ـ سُنَّةٌ مِنْ رَبِّهِ. 2ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ نَبِيِّهِ. 3ـ وَ سُنَّةٌ مِنْ وَلِيِّهِ. فَأَمَّا السُّنَّةُ مِنْ رَبِّهِ فَكِتْمانُ سِرِّهِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ نَبِيِّهِ فَمُداراةُ النّاسِ. وَ أَمَّا السُّنَّةُ مِنْ وَلِيِّهِ فَالصَّبْرُ فِى الْبَأْساءِ وَ الضَّرّاءِ.

مؤمن، مؤمن واقعى نيست، مگر آن كه سه خصلت در او باشد:سنّتى از پروردگارش و سنّتى از پيامبرش و سنّتى از امامش. امّا سنّت پروردگارش، پوشاندن راز خود است،امّا سنّت پيغمبرش، مدارا و نرم رفتارى با مردم است،امّا سنّت امامش، صبر كردن در زمان تنگدستى و پريشان حالى است.

نماز اول وقت

۲۲ بازديد

* اقامه نماز از اركان اصلي عاشورا
مدير كل اوقاف و امور خيريه استان فارس نيز گفت: اقامه نماز اول وقت يكي از پيام هاي مهم حادثه عاشوراست كه امام حسين(ع) با اقامه با صلابت نماز حتي در بدترين شرايط در جنگ روز عاشورا، براي پيروان خود به يادگار گذاشته است.
حجت الاسلام سيد عباس موسوي با بيان اينكه امام حسين(ع) و ياران باوفايشان درس عبادت و بندگي كامل را به بشريت آموختند افزود: امروز نيز پيروان امام حسين(ع) و اسلام بايد اهتمام ويژه اي به برپايي و اقامه نماز اول وقت داشته باشند و اين مهم را همچنان به نسل هاي آينده منتقل كنند.
وي بيان كرد: بر اساس احاديث و روايات برآورده شدن خواسته‌ها، برطرف شدن گرفتاري و ناراحتي، ورود به بهشت و دوري از جهنم، در امان بودن از بلاهاي آسماني، خشنودي خداوند، استجابت دعا و بالا رفتن اعمال، دوري شيطان و تلقين شهادتين از جمله آثار و فوايد و بركات خواندن نماز اول وقت شمرده شده است.
موسوي با اشاره به برگزاري برنامه هاي ويژه دهه اول محرم توسط اداره كل اوقاف و امور خيريه در سراسر استان اظهار داشت: امسال نماز ظهر عاشورا به ياد نماز امام حسين(ع) با حضور عزاداران، هيئات هاي مذهبي و مردم ولايت مدار فارس در 500 بقعه متبرك استان فارس اقامه شد.
وي اضافه كرد: در بقاع متبركه شهرستان شيراز از جمله حرم مطهر احمدبن موسي الكاظم(ع) ، سيدعلاءالدين حسين (ع)، علي بن حمزه (ع)، سيد محمد (ع) قصردشت،سيد تاج الدين غريب(ع) ، شاه داعي الي الله (ع) ، قدمگاه حضرت عباس (ع)، سيد محمد (ع) صغاد و نظرگاه خضر نبي (ع) نماز جماعت ظهر و عصر عاشورا به جماعت برگزار شد.
او ادامه داد: در شهرستان هاي استان نيز در امامزادگان حسن و حسين (ع) ني ريز، سيدعلاءالدين محمد(ع) ممسني ، احمد و جعفر (ع) آباده ، سيد حسين (ع) كازرون، سيد تاج الدين محمد (ع) قير و كارزين، امامزاده پيرمراد (ع) استهبان ، امامزاده حسين (ع) مرودشت ، سيد حسين (ع) فيروزآباد ، بقعه متبركه شيخ عبدالله انصاري گراش، ميرعلي بن الحسين (ع) لارستان، امامزاده حسين (ع) جهرم و امامزاده شاه سردار (ع) شهرستان خنج نماز با شكوه ظهر عاشورا اقامه شد .
موسوي عنوان داشت: آستان مقدس امامزادگان سيد شجاع الدين حسن مشهور به آقام شهيد در شهرستان فراشبند، شاهزاده قاسم(ع) فسا ، امامزاده فضل (ع) جهرم، امامزاده ابوالقاسم (ع) داراب و مير محمد مرتضي (ع) در بوانات پذيراي مردم براي برپايي نمازظهر عاشورا بود.

پيراهن بهشتي

۲۰ بازديد

شب عروسي فاطمه بود. او در خانه يك پيراهن ساده داشت. پدر برايش يك پيراهن نو آورد. فاطمه به آن نگاه كرد. پارچه ي نرم و لطيفي داشت. آن را كنار گذاشت تا چند لحظه بعد بپوشد. حضرت محمد(ص) به اتاق مردها رفت. اتاق فاطمه نزديك در حياط بود. در زدند.

-چه كسي در مي زند؟

-يك نفر در را باز كند.

يكي از زن ها در را باز كرد. زني با صداي شكسته اش گفت:« من فقيرم و لباسي ندارم كه به تن كنم.»

فاطمه(س) وقتي صداي زن فقير را شنيد، گوشه ي در اتاق را باز كرد. زن فقير گفت:« از خانه ي رسول خدا يك لباس كهنه مي خواهم تا به تن كنم.»

دل فاطمه(س) به درد آمد. نگاهش اول به پيراهن نو افتاد؛ بعد به پيراهن ساده اي كه در تنش بود. فكر كرد كدام يك را بدهد. پيراهن نو براي عروسي اش بود. ياد آيه اي در قرآن افتاد كه مي گفت:« هرگز به نيكي نمي رسيد، مگر اين كه چيزي را كه دوست داريد( به فقيران) ببخشيد.»

 فاطمه(س) فوري پيراهن نو را برداشت. پشت در رفت و با مهرباني، آن را به زن فقير داد.

زن فقير خنديد. صورتش را به طرف آسمان گرفت و دعا كرد. بعد با خوش حالي زياد از آن جا رفت.

وقتي خبر به حضرت محمد(ص) و حضرت علي(ع) رسيد، آن ها از كار فاطمه(س) خوش حال شدند. طولي نكشيد كه جبرييل-فرشته ي بزرگ خدا- به خانه ي حضرت محمد(ص) آمد. خانه بوي بهشت گرفت. او پيراهن سبز و زيبايي جلوي حضرت گذاشت و گفت:« اي رسول خدا! خداوند به تو سلام رساند و به من فرمان داد تا به فاطمه سلام برسانم و اين لباس سبز بهشتي را براي او بياورم.» 

وقتي نگاه فاطمه به پيراهن سبز بهشتي افتاد گريه كرد. عطر بهشتي پيراهن، خيلي زود، زن ها را به اتاق فاطمه (س) كشاند.

حضرت علي(عليه السّلام) و بخشيدن انگشتر در حال نماز

۱۷ بازديد

«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»(مائده، 55)

«سرپرست و وليّ شما، تنها خداست و پيامبر او و آن‌ها كه ايمان آورده‌اند. همان‌ها كه نماز را برپا مي‌دارند و در حال ركوع زكات مي‌دهند»

سورۀ مائده مشتمل بر قسمت مهمي از آيات ولايت است؛ زيرا اين سوره، در اواخر عمر پيامبر اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله) نازل شده است. از سوي ديگر مسألۀ ولايت و جانشيني هم به صورت طبيعي در اواخر عمر مطرح مي‌شود، بدين جهت اين سوره مشتمل بر آيات متعددي از آياتي است كه در مورد ولايت است. اين آيۀ، يكي از آياتي است كه بر ولايت حضرت اميرالمؤمنين علي (عليه‌السّلام) دلالت دارد.[1] ابوذر دربارۀ شأن نزول اين آيه چنين مي‌گويد:

روزي همراه با پيامبر اسلام (صلي‌الله‌عليه‌وآله) در مسجد النبي نماز ظهر مي‌خوانديم. پس از (نماز) نيازمندي تقاضاي كمك كرد. كسي به او چيزي نداد. سائل دست خود را بلند كرد و گفت: «خدايا تو شاهد باش كه من در مسحد رسول تو درخواست كمك كردم و كسي چيزي به من نداد» در همين حال علي (عليه‌السّلام) كه در آن هنگام مشغول نماز بود با انگشت كوچك دست راست خود به آن فقير اشاره كرد. او نزديك رفت و انگشتري را كه حضرت همواره در دست مي‌كرد از انگشت ايشان در آورد و رفت. اين صحنه در حضور و جلوي چشمان پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) انجام شد. پيامبر اكرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) سر به آسمان بلند نمود و عرض كرد:

بارالها، موسي از تو درخواست كرد و گفت:

«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي و َيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي و َاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي هَارُونَ أَخِي اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي»[2]

«پروردگارا سينه‌ام را گشاده گردان و كارم را برايم آسان ساز و گره از زبانم بگشاي، تا سخن مرا بفهمند و براي من وزيري از خاندانم قرار ده. برادرم هارون را، پشت مرا به وسيلۀ او استواري بخش و او را شريك كارم گردان»

و تو در قرآن ناطقت پاسخش را چنين دادي:

«سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ»[3]

«به زودي بازويت را به وسيلۀ برادرت محكم (و نيرومند) خواهيم كرد و براي شما سلطه و برتري قرار مي‌دهيم و به بركت آيات ما، بر شما دست نمي‌يابند. شما و پيروانتان پيروزيد.»

پروردگارا، من محمد، پيامبر و برگزيده تو هستم، سينه‌ام را گشاده كن و كارم را برايم آسان و از اهل بيتم، علي را وزيرم قرار بده و به اين وسيله پشتم را محكم كن. ابوذر در ادامه مي‌گويد: هنوز سخن پيامبر (صلي‌الله‌عليه‌وآله) تمام نشده بود كه جبرئيل از جانب خدا بر پيامبر نازل شد و عرضه داشت:

اي محمد! بخوان. فرمود:چه بخوانم؟ جبرئيل گفت: بخوان:

«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»[4]

 

در برخي از منابع آمده است؛ بعد از اينكه حضرت امير (عليه‌السّلام) به سائل، انگشتر خويش را صدقه داد، حسان بن ثابت اين اشعار را دربارۀ آن ماجرا سرود:

و انت الذي اعطيت اذا كنت راكعاً زكاة فدتك النفس يا خير راكع

بخاتمك الميمون يا خــير ســــــيد و يا خيــــر شار ثم يا خير بايع

فانزل فيـــك الله خيـــــر ولايـــــــة و بيّنـــها في محكمات شرايع

يا علي تو آن كسي هستي كه در حال ركوع صدقه و زكات عطا فرمودي. جان به فداي تو باد.

اي بهترين ركوع‌كنندگان. انگشتر مباركت را عطا نمودي؛ اي بهترين سرور و آقا و اي بهترين خريدار و اي بهترين فروشنده در راه خدا.

به پاسخ همين عطا در حال ركوعت بود كه خداوند دستور بهترين ولايت را، براي تو نازل كرد و آن را در قرآن در محكمات شرايع دين خود بيان فرمود.[5]

در كتاب «در المنثور» آمده است كه: پيامبر بعد از نزول آيۀ ولايت فرمود:

«مَن كُنت مولاه فعليّ مولاه اللهم وال من والاه و عاد من عاداه»[6]

اين قول پيامبر گرامي (صلي‌الله‌عليه‌وآله) از جملاتي است كه دلالت آيه بر امامت حضرت امير (عليه‌السّلام) را تأكيد مي‌كند و اين يكي از مواردي است كه رسول خدا (صلي‌الله‌عليه‌وآله) جملۀ: "من كنت مولاه فعلّي مولاه" را فرمودند؛ هر چند كه مشهورترين آن‌ها در روز عيد غدير است.[7]

در همان كتاب آمده است كه پيامبر اعظم بعد از نزول آيه ولايت اين دعا را خواندند:

«الحمد الله الذي اتمّ لعليّ نعمه و هيأ لعليّ بفضل الله اياه»[8]

«حمد وسپاس خدايي را كه نعمت را براي علي تمام كرد و گوارا باد بر علي فضيلتي را كه خدا به او ارزاني داشت»

حضرت اميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) در مواردي به اين آيه بر حق ولايت خود استدلال و احتجاج كرده‌اند؛ مثلاً وقتي ابوبكر به خلافت رسيد، حضرت امير او را سوگند داد كه: اي ابابكر تو را به خدا سوگند آيا ولايتي كه قرين ولايت خدا و رسول خدا و رسول است در آيۀ زكات، ولايت من است يا ولايت تو؟ ابابكر عرضه داشت: بلكه ولايت توست.

هم‌چنين امام در روز شوري، در برابر عثمان، زبير، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابي وقاص، به اين آيه استدلال كرد و آن‌ها را قسم داد و فرمود: «آيا در بين شما كسي غير از من هست كه در حال ركوع، زكات داده باشد و دربارۀ او اين آيه نازل شده باشد كه:

«إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ»

همگي عرض داشتند: نه.[9]

برخي از صحابه و تابعين كه اين داستان و خبر و شأن نزول را نقل كرده‌اند، عبارتند از: حضرت اميرالمؤمنين علي (عليه‌السّلام)، مقداد بن اسود كندي، عمار بن ياسر، عبدالله بن عباس، ابوذر، جابر بن عبدالله انصاري، ابورافع، انس بن مالك، عبدالله بن سلام، حسان بن ثابت، محمد بن حنيفه، ابن جريج مكّي، سعيد بن جبير، عطا، مجاهد، سدّي، مقاتل، ضحّاك.[10]

اين منقبت عظيم را محدثان، مفسران، فقهاء و متكلمان بزرگ اهل سنت در طي قرون مختلف ذكر كرده‌اند. مرحوم علامۀ اميني در كتاب «الغدير» به 66 نفر از آن‌ها اشاره كرده است.[11]

قاضي عضدالدين، شريف جرجاني، تفتازاني و قوشجي از علماي اهل سنت دربارۀ اينكه اين آيه در حق حضرت اميرالمؤمنين (عليه‌السّلام) نازل شده است گفته‌اند: در اين مسأله اتفاق مفسرين وجود دارد. آلوسي هم گفته است كه: غالب اخباريين بر اين عقيده‌اند.[12] اكنون بايد ديد چگونه اين آيه، مسألۀ امامت را مطرح مي‌كند. در اين زمينه چند مطلب قابل طرح است:

ا) كلمۀ «إنّما» در آيه دلالت بر حصر دارد؛ يعني ولايت بر مسلمانان فقط مخصوص خدا و پيامبر خدا و مؤمناني است كه در آيه توصيف شده‌اند.

ب) كلمۀ «وليّ» در آيه، به معني سرپرست و كسي است كه زمام امور را به دست گيرد؛ لذا پدر و حاكم را «وليّ» مي‌خوانند و مي‌گويند: «الأب؛ وليّ الطفل» و «الحاكم؛ وليّ القاهر». از آنجا كه محور سخن، «وليّ مؤمنان» است، طبعاً مقصود از «وليّكم» امام و حاكم خواهد بود؛ قرائن موجود در آيه و شأن نزول آن، روشن‌ترين گواه است كه مراد از «وليّ» امامت و سرپرستي است. اينك قرائن را بيان مي‌نمائيم:

1) اگر مقصود از «وليّ» در «وليّكم» غير از ولايت و زعامت ديني و مقام سرپرستي باشد، مثلاً گفته شود؛ مقصود از آن «محبّت» و «ناصر» است؛ در اين صورت منحصر كردن مقام به سه فرد، بي‌جهت خواهد بود؛ زيرا همۀ افراد باايمان، محبّ و دوست و ناصر و يار يكديگرند و اختصاص به اين سه نفر ندارد.

2) ظاهر آيه اين است كه تنها اين سه تن بر جامعۀ مسلمانان ولايت دارند. در اين صورت بايد گروهي كه ولايت دارند، غير از گروهي باشند كه تحت ولايت هستند. اگر ولي را به معني رهبر و سرپرست امور مسلمانان بگيريم اين دو گروه از هم جدا و متمايز مي‌شوند؛ اما اگر آن را به معني دوست و ياور بگيريم اين دو گروه، يكي مي‌شوند؛ زيرا همۀ افراد محبّ و دوست يكديگرند و ناصر و باور هم هستند.

3)هرگاه مقصود، دوستي و نصرت باشد، مي‌بايست تنها به «الذين آمنوا» اكتفا شود و نيازي به آوردن اين جمله كه «در حال، زكات مي‌دهند نمي‌باشد؛ زيرا در جامعۀ با ايمان، همۀ افراد، دوست و ياور يكديگر هستند؛ خواه در حالت ركوع، زكات بدهند يا نه.

از اين رو مفاد آيه، همان است كه پيامبر گرامي (صلي‌الله‌عليه‌وآله) در يكي از سخنانش فرموده است كه:

«يا عليّ انت وليّ كل مؤمن مِن بعدي»

«اي علي تو پس از من وليّ هر فرد باايمان هستي»

لفظ «من بعدي»، گواه بر اين است كه مقصود از «وليّ» همان مقام رهبري و حكومت و سرپرستي در امور ديني و دنيوي است، نه محبت و دوستي؛ زيرا دوستي كه به زمان درگذشت پيامبر اختصاص نداشت.[13]

ج) مراد از «الذين آمنوا» فقط حضرت اميرالمؤمنين (عليه‌السّْلام) است و منظور از ركوع در «راكعون» ركوع در نماز مي‌باشد، به دليل روايات و احاديث صحيحي كه به برخي از آن‌ها اشاره شد؛ اما اينكه آيه به صورت صيغۀ جمع آمده به خاطر تعظيم و تكريم حضرت است. به كاربردن لفظ جمع در مورد يك فرد به قصد تعظيم و تكريم چه در كلام عرب و چه غير عرب رايج است و نيز ممكن است حكمت آن تشويق مؤمنان به انفاق در راه خدا باشد كه حتّي در حال نماز نيز از آن غفلت نكنند.[14] در قرآن كريم، آيات فراواني داريم كه به صورت جمع آمده، ولي شأن نزول آن دربارۀ يك فرد است. مرحوم علامۀ اميني در كتاب «الغدير» بيست آيه از تفاسير اهل سنت ذكر مي‌كنند، كه آيه به صورت جمع استعمال شده لكن دربارۀ يك نفر مي‌باشد.[15]

د) كلمۀ «زكوة» در آيه به معناي لغوي آن مي‌باشد. يعني معنايي كه اعمّ از زكات واجب و مستحب (صدقه) است. زكات در لغت، مخصوصاً اگر در مقابل نماز قرار گيرد؛ به معناي انفاق مال در راه خدا است. اين گونه استعمالات در قرآن، زياد است. مثلاً در سوره‌هاي مكّي كلمۀ «زكات» به معني زكات مستحب است[16]؛ زيرا وجوب زكات مسلماً بعد از هجرت پيامبر به مدينه بوده است[17].

اين آيه نشان مي‌دهد ولايت و رهبري پيامبر و مؤمنان واجد شرايط در طول ولايت خدا و پرتويي از حاكميت او است و هر گونه حكومت و ولايت بر اهل ايمان به جز ولايت خدا، پيامبر و مؤمنان واجد شرايط، حكومت و ولايتي نامشروع و غيرقانوني است.[18]

سؤالي كه باقي مي‌ماند اين است كه: كسي كه در حالات او نوشته‌اند؛ آن قدر غرق در عبادت و توجه به خدا بود كه وقتي پيكان و تير از پاي مباركش بيرون آوردند متوجه نشد، چگونه در نماز توجه به حال فقير و سائل نمود و انگشتر به او بخشيد؟ چگونه اين دو حالت با هم جمع مي‌شوند؟

اوّلاً: اينكه حضرت علي (عليه‌السّْلام) در نماز از خود، بيخود مي‌شد يك حقيقي است، اما اين طور نيست كه همه حالات اولياي الهي، هميشه مثل همديگر بوده باشد. خود پيغمبر اكرم (صلي‌الله‌عليه‌وآله) هر دو حال برايش نقل شده؛ گاهي درحال نماز يك جذبه‌اي پيدا مي‌كردند، كه اصلاً طاقت نمي‌آورند اذان تمام شود، مي‌فرمودند: «اَرِحْنا يا بلال» «زود باش كه نماز را شروع كنيم»،گاهي هم كه به نماز ايستاده بودند كسي جلوي محل نماز ايشان آب دهان انداخته بود. پيغمبر اكرم يك قدم درحال نماز به جلو برداشتند و با پايشان روي آن را پوشاندند و بعد برگشتند.[19]

ثانياً: بايد توجه داشت كه ميان خارج كردن پيكان از بدن و بخشيدن انگشتر به فقير تفاوت بسياري است؛ زيرا خارج‌ كردن تير از پا صرفاً جنبۀ شخصي و جسمي دارد و از مقام توجه كامل به خداوند و استغراق در ذات او دور است؛ ولي توجه به حال بنده فقير و محرومي كه در مسجد پيغمبر اسلام، نالۀ مظلومانه سر داده و استرحام مي‌كند، يك عمل خدايي و قربي است و با توجه به خدا تناسب دارد. در حقيقت او توجه به خود نداشت؛ زيرا توجه به حال بينوا، توجه به خود نيست بلكه توجه به خدا است. كمك به خلق خدا و مستمندان و فقيران، يكي از عبادات بزرگ است و با نماز كه عبادت بسيار بزرگي است، سنخيّت كامل دارد. بنابراين جاي تعجب نيست كه نالۀ سوزان و نافذ آن فقير محروم و استرحام او در برابر مسلمانان، دلِ آگاه علي را هنگام نماز متوجه خود سازد و در ضمن آن عبادت، عبادت ديگري كه هر دو براي خدا و جلب خشنودي او بوده است انجام دهد حتي اين عمل به قدري شايسته و ارزنده بود كه آيه‌اي دربارۀ آن نازل گرديد.[20]

ثالثاً: آن حضرت گرچه به طور طبيعي به خاطر حضور قلب ويژه‌اي كه در حال نماز داشته، به سخن غير توجه نمي‌كرده است، ولي مانعي ندارد كه خداوند مقلب القلوب و تحول‌ بخش دل‌ها، توجه وي را در لحظۀ سؤال سائل به جانب وي معطوف نازل شود. احاديث شأن نزول دليل بر آن است كه آن حضرت به سائل توجه كرده و صدقۀ مذكور به دست وي انجام شده است.[21]

ائمه اطهار

۱۷ بازديد

ائمه اطهار عنوان مشهوري در ميان شيعيان است كه به دوازده تن از پيشوايان و جانشينان پس از رسول اكرم (صلي الله عليه و آله) اطلاق مي شود به اين سبب كه اينان امامان معصوم و مطابق با آيه تطهيراز هر گونه عيبي مبرا هستند. اين دوازده تن را به همراه پيامبر اكرم و حضرت فاطمه زهرا، چهارده معصوم مي‌نامند.